بسم الله امشب رو دوست دارم چقدر حرفاش قشنگ بود چه شور و لذت خاصی داشت حسش واقعی بود حرف نبود فقط لذتش رو چشیده بود ... واسه افطار بی مقدمه اومد گفت محدثه تو کجا میشینی؟ میخوام پیشت بشینم حرارت اشتیاق وجودش رو درک میکردم منو گرم میکرد جا خوردم انتظارشو نداشتم درست انگار خدا فرستاده بودش واسه دل من واسه آروم کردن من .... دستاشو محکم تو دستام گرفتم تا از حرارت وجودش از عشقش ب منم برسه .... با شوق میگفت با یه حس خاص انگار که همین الان پیش خدا بوده انگار که همین الان پیش خداست انگار داره نورِ راهش رو میبینه انگار که... ... میگفت راه خدا خیلی قشنگه خیلی لذت داره بقیه اگه میدونستند چی تو این راه هست اگه میدونستند که چیا به آدم میدن هیچ وقت دنبال لذت های دنیا نمیرفتند ... میگفت تو این دنیا خیلی چیزا هست خیلی لذت ها هست خیلی لذت ها که واقعا هم، آدمو جذب میکنه ولی ولی اگه فهمیده بودن چه لذتی تو این راه هست هیچ وقت سراغ اونا نمیرفتن ... میگفت آیت الله بهجت میگفتند: « اگر سلاطین عالم میدانستند که انسان در حال عبادت چه لذتهایی میبرد، هیچ گاه دنبال این مسائل مادی نمیرفتند…» ... میگفت سخت نیست که خیییلی آسونه خیلی شیرینه فقط باید بخوای فقط باید دلتو صاف کنی آینه وقتی صیقلی باشه وقتی صاف باشه وقتی تمیز و شفاف باشه اون موقع است ک خوب نشون میده اون موقع است ک نور رو خوب منعکس میکنه نور خدا نور هدایت همیشه هست همه جا هست باید دلت صاف باشه تا نور خدا رو منعکس کنه تا تو آینه دلت خدا رو ببینی سخت نیست تَکَلُّف نداره فقط عشق میخواد یکم عشق و یکم صداقت با خودت ک تعارف نداری از ته ته دل خودت هم ک خبر داری اونو درست کن اونو خالص کن همه چی حله . . .
خیلی دوست داشتم امشب رو خیلی راستی مهمون بودن چقدر خوبه:)
Design By : Pichak |