یاس - ... یاس ...
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

... یاس ...

بسم الله


گذشت...

 

ان شاءالله که در مسیر رضای خدا بوده باشه.


نوشته شده در شنبه 93/3/3ساعت 10:38 عصر توسط یاس نظرات ( ) |

هو الغفور

چقدر بده که آدم با خدا قهر کنه

از حکمت خدا، از مصلحت خدا، از خواست خدا     ناراحت میشی

بچگی میکنی، ناز میکنی، قهر میکنی، بیخیال میشی

بعد میفهمی که چه اشتباهی کردی

بعد تو میمونی و کلی خجالت

که چطور برگردم...

گیرم که ببخشد، ز خجالت چ کنم


گفت: یکی از اسمای خدا "غفور" ه

یعنی گناهو که بخشید، بعدش میسوزونش... دیگه اثری ازش باقی نمیمونه که باعث خجالت تو بشه

باز آ باز آ هر آنچه هستی باز آ


نوشته شده در چهارشنبه 93/2/31ساعت 11:7 عصر توسط یاس نظرات ( ) |

 بسم الله الرحمن الرحیم

« وقتی در خانه تان بر سر سفره مینشینید، به اهل خانه خیلی توجه نداشته باشید و در نظر بگیرید که چند تن از اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام را مهمان کرده اید. با این نیت سفره پهن کنید و غذا تهیه کنید و از خانواده تان پذیرایی کنید. چند بار که تکرار کردید خواهید دید که این نیت شریف چه آثار مبارکی بر شما و خانواده تان خواهد گذاشت. زن خانه هم با همین نیت غذا بپزد و خانه را جارو کند. »

 مصباح الهدی(سخنان حاج اسماعیل دولابی) نوشته مهدی طیب- مبحث نیـّت-ص213

 

گل یاس


 

مامان و بابا رفتند زیارت. 10 روزی مسئولیت خونه با من بود. من، دخترِ ناز دارِ مادر و فراری از کارِ خانه. باید در کنار درس و دانشگاه و امتحان و ... غذا درست میکردم، ظرف میشستم، جارو میزدم و ...  و شاید انتظارِ هیــــچ، حتی تشکر خالی هم نمیداشتم.

قبلا از داشتن نیت درست خونده و شنیده بودم. چند روز قبل از منتسب شدنم به این سمت یکی از دوستان پارسی یار فیدی زد با این مضمون که: «با نیت درست همه ی کارها درست میشه و به نحو احسن صورت میگیره.»

نیت کردم؛ نیت کنیزی خانه مادرم فاطمه زهرا سلام الله علیها؛ و چقدر همه چیـــــــــز لذت بخش شد. واقعا، عمیقا و قلبا لذت میبردم. لبخند روی لب هایم بود. چه چیز با ارزش تر از خدمت در خانه حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها. هر روز هفته که منتسب به یک یا چند تا از معصومین هست هم نیت اون معصوم رو میکردم که در خانه حضرت زهرا سلام الله علیها هستم و امروز در خدمت (مثلا) امام حسن و امام حسینعلیه السلام.

و این شده که، منی که تعداد دفعات مستقل آشپزی کردنم به تعداد انگشتان یک دست هم نمیرسید، به برکت حضرت زهرا سلام الله علیها غذاهایی درست کردم که تعجب ها برانگیخت.


پ.ن1: حتما نیت کنید و تاثیر لذت بخشش رو ببینید. :)

پ.ن2: ببخشید که قلم خوبی برای بیان ندارم. :(


نوشته شده در چهارشنبه 93/2/3ساعت 2:59 صبح توسط یاس نظرات ( ) |

[نوشته ی رمز دار]  


نوشته شده در جمعه 93/1/22ساعت 9:33 عصر توسط یاس نظرات ( ) |

بسم الله الرحمن الرحیم

خدایا

مرا ببر

خسته شده ام

قلب شکسته ام قابل التیام نیست

اقیانوسی از شکست، آتشفشانی از درد، آسمانی از تنهایی مرا احاطه کرده است.

روح حساسم را کسی درک نمیکند.

من نمیخواهم، هرگز نمیخواهم کسی مرا درک کند.


مناجات های شهید چمران


پ.ن1: جوونی هام قسمت های قشنگ کتاب هایی که میخوندمو تو سررسیدم یادداشت میکردم.

پ.ن2: دیروز رفتیم فیلم "چ" رو دیدیم. خوب بود، ولی عالی نه! دکتر چمرانِ "چ" با شهید چمرانِ ذهن من تفاوت داشت.

پ.ن3: اولین و تنها کتابی که از (درباره ی) شهید چمران خوانده ام، "زمزمه های عاشقانه" ، مناجات های شهید چمران است. تقریبا 6 سال پیش. با دیدن "چ" مشتاق شدم که بیشتر بخوانم و بدانم.


نوشته شده در چهارشنبه 92/12/28ساعت 11:25 عصر توسط یاس نظرات ( ) |

بسم الله الرحمن الرحیم

اللَّهُمَّ أَعِنِّی عَلَى سَکَرَاتِ الْمَوْتِ 

 خدایا مرا در سختى هاى مرگ یارى ده


پارسال بود فک کنم؛ کاربر "عطر یاس" تو پیامرسان فید زد و گفت که یه مرده شسته.

از اون موقع خیلی رفتم تو فکر که آیا منم میتونم با مرده روبه رو بشم؟ منم میتونم مرده بشورم؟ منی که تا حالا مرده ندیدم!

این شد که تصمیم گرفتم یه بار برم بهشت زهرا سلام الله علیها و غسال خونه و شستن مرده رو ببینم

ببینم که منم میتونم یا نه!

بعد از چندین بار نشدن(!) خلاصه بالاخره با بچه های نت قرار گذاشتیم و دیروز رفتیم بهشت زهرا سلام الله علیها.


زیارت شهدا واقعا واقعا آدمو آروم میکنه. مخصوصا شهدای گمنام.

سرداران بی پلاک


من و "تشنه" قرار گذاشته بودیم که غسال خونه هم بریم اما بقیه بچه ها (آسمان، گمنامه، مسافرملکوت) خبر نداشتن و در عمل انجام شده قرار گرفتند. (با اینکه اولش مخالف بودند اما بعدش خیلی خوشحال بودند که اومدند)

پرسون پرسون رفتیم تا به "سالن های تطهیر" رسیدیم.

 سنگینی فضا رو میشد از همو ابتدای ورود حس کرد.


مرکز پذیرش عروجیان

مرکز پذیرش عروجیان


شلوغی، سردرگمی، بهت...

اشک، آه، ناله...

و

سالن های تطهیر

سالن های تطهیر


برای ورود دو دل شدم...

اما نه! باید میرفتم

وارد شدیم

غسال خانه


انتظار نداشتم انقدر زود به اصلش برسیم.

چقدر بد بودند دوتا مرده ای که ما دیدیم.

این جسم وقتی روح نداشته باشه چقدر ناچیز و بیهوده و بی مصرف و ... میشه.

اصلا ارزشی نداره.

متعفن و انزجار آور.

معلوم نبود هرکدوم از اونا تو زندگی شون چ طور بودند و چ کار کردند و چ از پیش فرستادند و الان در چ حالی هستند..

 

 

پ.ن1: ما چگونه ایم و چه کرده ایم و چه از پیش فرستاده ایم؟

پ.ن2: خیلی خیلی خیلی مفید بود واسم. خیییییییییلی. با اینکه فقط در حد چند نگاه دیدم، ولی واقعا خوب بود واسم. بهتون پیشنهاد میکنم. حتما برید و ببینید. ببینید این فانی بود دنیا را..

 پ.ن3: دوست دارم یه بار هم تو قبرهای خالی بهشت زهرا سلام الله علیها بخوابم :)

پ.ن4: فیدی که تو پیامرسان زدم: __http://parsiyar.ir/ahlevela/Feeds/8486360/__


نوشته شده در دوشنبه 92/12/26ساعت 9:19 عصر توسط یاس نظرات ( ) |

[نوشته ی رمز دار]  


نوشته شده در پنج شنبه 92/12/15ساعت 7:22 عصر توسط یاس نظرات ( ) |

بسم الله

بعد چند سال که میگفت زن میخوام، بالاخره این داداش بزرگه رو داماد کردیم.

و خودمان نیز به جرگه خواهرشوهرها پیوستیم:دی

اینکه میگم داماد کردیم چون منم کم زحمت نکشیدم و کم خواستگاری نرفتم واسش :دی

4 شنبه گذشته عروسی داداش بود.

الحمدلله یه عروسی بی گناه، تا اونجایی که در توانمون بود.

من مخالفم با اینا که میگن ما میخوایم گناه نکنیم پس اصلا عروسی نمیگیریم.

یا اینکه خرج اضافه و اسراف میشه،

و چرا خرج مردم کنیم که پس فردا پشت سرمون حرف بزنن.

به نظرم این میشه جاخالی دادن و فرار از مسئولیت،

آدم باید خدا رو بیاره تو متن زندگیش،

این ارزش داره،

نه اینکه بخاطر فرار از تکلیف کلا صورت مسئله رو پاک کنه.

 پیامبر اکرم صل الله علیه و اله و سلم :

«در پنج چیز ولیمه دادن مستحب است ، در عروسی ، ولادت فرزند، ختنه کردن، خریدن خانه و مراجعت از مکّه مُکرمه.»


کارت عروسی


پ.ن1: ما واسه عروسمون لباس آستین دار سفارش دادیم خییییییییلی هم قشنگ شده بود و همه کلیییییی تعریف کردن.

پ.ن2: ان شاالله خدا مشکل ازدواج همه ی جوونا رو حل کنه و برای همه ی زوج ها نسلی صالح و عابد و سالم و شیعه و پیرو امام زمان عج قرار دهد.

پ.ن3: فک کنم باید یه سی دی حدیث بگیرم واسه پیدا کردن منبع احادیث، تو نت پیدا نکردم :| 


نوشته شده در یکشنبه 92/11/27ساعت 9:21 عصر توسط یاس نظرات ( ) |

[نوشته ی رمزدار]  


نوشته شده در پنج شنبه 92/11/17ساعت 5:19 عصر توسط یاس نظرات ( ) |

[نوشته ی رمز دار]  


نوشته شده در دوشنبه 92/11/14ساعت 1:19 عصر توسط یاس نظرات ( ) |

   1   2   3   4      >

Design By : Pichak