بسم الله مثل خیلی های دیگر که توی سربالاییِ نبودن ها، توی نشدن ها و نرسیدن ها، پای ایمانشان سست میشود، لنگ میزند، گاهی کم می آورم. مثل خیلی های دیگر گاهی توی نهان خانه ی دلم علف های تردید می روید و نهال یقینم را نشانه میگیرد. باورم به یغما میرود؛ باورِ این که اگر بخواهی، می توانی؛ که نشدن ها از روی نتوانستنت نبوده، از روی نخواستنت بوده و نخواستنت از روی حکمت و دلیل. قبول! قدِ کوتاهِ معرفت من نمی رسد به بلندای فهم توانستن و خواستن و حکمت تو. این طور وقت ها تو می مانی و غیرتی که برنمیتابد حتی توی پستوهای دلم، به توانستنت شک کند. بعد همان وقت ها به آیه ای، به نشانه ای، به اشارتی نشانم می دهی که اگر بخواهی، می توانی؛ که ندادن هات دلیل داشته. بعد من می مانم و دست هایی که دوباره بلند می شود، گونه هایی که خیسِ باران پشیمانی می گردد و لب هایی که بر آن ها ترنم "یا باسط الیدین بالعطیه" جاری می شود. ای کسی که هر دوتا دستهات را باز کرده ای برای عطا، برای بخشیدن، برای انفاق، ببخش نفهمیدن های من را...
وَقَالَتِ الْیَهُودُ یَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَیْدِیهِمْ وَلُعِنُوا بِمَا قَالُوا بَلْ یَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ یُنْفِقُ کَیْفَ یَشَاءُ و یهود گفتند : دست [قدرت] خدا بسته است . دستهاشان بسته باد و به کیفر گفتار باطلشان بر آنان لعنت باد ؛ بلکه دست اراده و قدرت خدا همواره گشوده و باز است [به هر چیز و به هر کس] هر گونه بخواهد ، روزى میدهد . سوره مائده آیه 64 مریم روستا، برای خاطر آیه ها، ص62 هوالحق «بعضی کتاب ها پرجرات و پر اعتماد به نفس هستند؛ حتی اگر حرفی برای گفتن نداشته باشند، خودشان را به رخ می کشند. آدم توی کتاب فروشی هم که می بیندشان، تسلیم می شود. بعضی هاشان با آنکه کلی حرف برای گفتن دارند، کم رو و خجالتی اند؛ هی خودشان را قایم می کنند. توی قفسه هم باید کلی بگری تا پیدایشان کنی. بعی کتاب ها جدی و انعطاف ناپذیرند؛ به تو مجال نفس کشیدن هم نمدهند، چه رسد به فکر کردن و نظر دادن. اما بعضی هاشان لطیف و آرامند. دیدنشان هم فکر و خیال آدم را پرواز میدهد... ای وسط برخی از کتاب ها مظلوند انگار؛ مهجورند. می توانند برای یک عمرِ آدم حرف و برنامه ی عملی داشته باشند. می توانند افق بدهند به آدم، قد نگاه آدم را بلند کنند؛ اما کسی آن ها را جدی نمی گیرد. می دانی رفیق! بعضی کتاب ها حرفشان حق است، اما کسی باورشان نمی کند.»
وَقَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا مریم روستا، برای خاطر آیه ها، ص7 بسم الله حضرت آیت الله خوشوقت می فرمودند راه رسیدن به خدا و کسب رضایت حق تعالی در انجام واجبات و ترک محرمات است و البته انسان باید واجب و حرام را بشناسد. ایشان تاکید داشتند که حتما باید رساله مرجع تقلیدتان را بلد باشید و پس از اینکه یکبار خوانید سعی کنید روزی یک صفحه از آنرا مرور کنید اما در باب ترک گناه نسخه ایشان این بود: پ.ن1: گناه 27 رو نگاه کنید، شبیه حال این روزهای کشور ماست. نه؟ پ.ن2: وبلاگ خوبیه. «من و زهرای خوبم» پ.ن3: یکم درگیرم.... التماس دعا. توضیح ضروری: قبل از آن که متهم به برخی انگ های نچسب شوم، لازم به توضیح است که حقیر نگارنده نیز معتقد به حفظ حرمت مادی و معنوی تمامی قهرمانان کشور عزیزمان می باشم. مشرق--- علی دایی برای همه ایران دوست ها قابل احترام است، زیرا او آقای گل جهان شناخته شده است. هر چند که بابت هر گلی که زده است چند گل هم نزده! زیرا هر گل او با همکاری تیمی حاصل شده و هر گل او با سکه های طلا جبران شده است. طبق مندرجات کتب مذهبی یهود در 13 آدار سال 3405 عبری در سرزمین بزرگ پارس توطئه شوم برای شهروندان یهودی در شرف انجام بود که با همبستگی یهودیان بویژه با سیاست های مدبرانه پیرمردی روحانی بنام مردخای و فداکاری دختر عمویش استر، معجزه ای به وقوع می پیوندد که باعث عقیم ماندن یک فاجعه (گزرا) میشود .
Design By : Pichak |