پيام
+
*والا راسته ميگن بعضي کارا مردونه است.*
به علت مشغله پدر گرامي، من مجبور شدم ماشين رو واسه تعويض لاستيک ببرم.
خيلي سخت بود
خودش سخت نبودااا
ولي تحمل اون محيط مردونه واسه روحم خيلي سخت بود:-((

موسسه فرهنگي امام س
91/7/13
*ياس*
البت داداش کوچيکم همرام بود و من فقط وظيفه راننده رو داشتم، ولي خب بازم...
2-مصطفي
ايول به تو
*ياس*
من ميگم بد بود، شما ميگي ايول؟!!!
*ياس*
بله آقا سهيل:-(
*ياس*
تسنيم تو هميشه خوب ميگي:-)...پمپ بنزين هم من تا حالا تنها نرفتم...داداشم بوده اون پياده شده بنزين زده
*ياس*
اوهوم.....خيييييييييعععععععععععلي
*قاصدك*
حس چندشيه
*ياس*
بله قاصدک عزيز همينطوره
قاطي پاطي•نازنين
بابا چرا اينقدر خودتواذيت ميکني مگه چيه؟:)لولو خورخوره که نديدي:)
*ياس*
بله جناب مجنون..منم نگفتم که زمين به آسمون(يا آسمون به زمين) اومد...گفتم سخت بود...ناراحت کننده بود واسم، اولش که خواستم برم فک نميکردم که اينطور باشه
*ياس*
نه نازنين لولو نداشت :دييي....منم کاري نکردم ماشينو بردم پارک کردم، لب جدول نشستم کتاب خوندم تا کارشون تموم شد.. ولي يه جا که فقط مرد بود، خب يکم سخت بود ديگه
*ياس*
جناب سلام منظورتونو متوجه نشدم!!!
ساناز-23
موافقم باهات...باز اونجا که تعميرگاه بوده...من چند روز پيش ماشين بابا رو بردم کارواش:))
*ياس*
اين ضروري بود وگرنه نميرفتم :-)
ساناز-23
منم ضروري بود عروسي بايد ميرفتم
*ياس*
امان از اين ضروريات...ايشالا که ديگه پيش نياد :دي
2-Singer
salam yasi khooobi?manam niloofar
*ياس*
سلام...خوبي؟ دوباره اومدي :دي