یاس - ... یاس ...
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

... یاس ...

بسم الله

بعد چند سال که میگفت زن میخوام، بالاخره این داداش بزرگه رو داماد کردیم.

و خودمان نیز به جرگه خواهرشوهرها پیوستیم:دی

اینکه میگم داماد کردیم چون منم کم زحمت نکشیدم و کم خواستگاری نرفتم واسش :دی

4 شنبه گذشته عروسی داداش بود.

الحمدلله یه عروسی بی گناه، تا اونجایی که در توانمون بود.

من مخالفم با اینا که میگن ما میخوایم گناه نکنیم پس اصلا عروسی نمیگیریم.

یا اینکه خرج اضافه و اسراف میشه،

و چرا خرج مردم کنیم که پس فردا پشت سرمون حرف بزنن.

به نظرم این میشه جاخالی دادن و فرار از مسئولیت،

آدم باید خدا رو بیاره تو متن زندگیش،

این ارزش داره،

نه اینکه بخاطر فرار از تکلیف کلا صورت مسئله رو پاک کنه.

 پیامبر اکرم صل الله علیه و اله و سلم :

«در پنج چیز ولیمه دادن مستحب است ، در عروسی ، ولادت فرزند، ختنه کردن، خریدن خانه و مراجعت از مکّه مُکرمه.»


کارت عروسی


پ.ن1: ما واسه عروسمون لباس آستین دار سفارش دادیم خییییییییلی هم قشنگ شده بود و همه کلیییییی تعریف کردن.

پ.ن2: ان شاالله خدا مشکل ازدواج همه ی جوونا رو حل کنه و برای همه ی زوج ها نسلی صالح و عابد و سالم و شیعه و پیرو امام زمان عج قرار دهد.

پ.ن3: فک کنم باید یه سی دی حدیث بگیرم واسه پیدا کردن منبع احادیث، تو نت پیدا نکردم :| 


نوشته شده در یکشنبه 92/11/27ساعت 9:21 عصر توسط یاس نظرات ( ) |

[نوشته ی رمزدار]  


نوشته شده در پنج شنبه 92/11/17ساعت 5:19 عصر توسط یاس نظرات ( ) |

بسم الله

یه بار یه حدیث خوندم که مومن باید تو زندگی طوری رفتار کنه که انگار داره تو برف و سطح لغزنده راه میره و هر لحظه امکان سُر خوردنش هست.

امروز که بالاخره طرف ما هم برف اومد و منم باید میرفتم بیرون این حدیث برام تداعی شد.

با اینکه کفش مناسب پوشیده بودم و سعی میکردم از مسیر کم خطر تر عبور کنم اما همچنان امکان سُر خوردنم بود و با ترس و لرز راه میرفتم.

تو زندگی هم همینه، هرچقدر هم که مراقب رفتار و اعمالت باشی و حسابی خودتو واکسینه کرده باشی، اما بازم باید یه ترسی (خوف) تو وجودت باشه که نکنه از راه به بی راهه برم، نکنه سُر بخورم تو این وانفسا، نکنه ....


اینم عکاسی هایِ برفکیِ من :)

 گل برفی

...

گل برفی

 

...تو راه رفت به دانشگاه...

برف

...

برف

 

...تو راه برگشت از دانشگاه...

برف

...

پارک برف

...

برف

 

...پارک نزدیک خونمون...

برف

...

بررف

 

پ.ن1: خدا خودش کمکمون کنه وگرنه که ما توی این راه هیچیم و اگر بنا باشه تنها باشیم همین اول نابودیم.

پ.ن2: گشتم، متن و منبع حدیث رو پیدا نکردم، اگه پیدا کردید واسم بذارید.

پ.ن3: برف خیلی خوبه. برف رو خیلی دوست دارم. صاف و ساده. مردم حال و هوای خاصی دارن توی برف. خیلی قشنگه. وقتی میبینیش هرچی غصه داری فراموش میشه.

پ.ن4: هر لحظه امکان داشت یکی پخش زمین شه و دلت ملت رو شاد کنه. منم سُر خوردم، البته فقط دل خودمو دوستم شاد شد، کسی نبود :دیییی

پ.ن5: اون عکس کجه رو دوستم انداخته.

پ.ن6: با اینکه تصمیم گرفته بودم دیگه اینجا فتوپست نذارم اما دلم نیومد.

پ.ن7: عکس ها با دوربینِ 5 مگاپیکسلی موبایل گرفته شده است. نظرتون؟

 


نوشته شده در سه شنبه 92/11/15ساعت 3:16 عصر توسط یاس نظرات ( ) |

[نوشته ی رمز دار]  


نوشته شده در دوشنبه 92/11/14ساعت 1:19 عصر توسط یاس نظرات ( ) |

[نوشته ی رمز دار]  


نوشته شده در یکشنبه 92/11/13ساعت 3:59 عصر توسط یاس نظرات ( ) |

[نوشته ی رمز دار]  


نوشته شده در یکشنبه 92/11/13ساعت 3:53 عصر توسط یاس نظرات ( ) |

بسم الله الرحمن الرحیم


گفت:

ابلاغ شد به من ز بالا

کای طوطی ما سکوت بنما


هرآنچه گفتنی است، گفتی

باید که عمل کنند آنها


کافیست میان جمع بودن

اکنون تو به خلوتی فرود آ


ای اهل ولای پاک طینت

یاران نکوی جلسه ی ما


زیبنده بود مرا، شما را

تسلیم و رضا به حکم مولا


بدرود،. درود من همیشه

بر اهل ولای خوب و والا


شاید برسد دوباره فرمان

بر نطق و بیان، پس از زمان ها



داغون شدم... 


نوشته شده در جمعه 92/11/11ساعت 1:13 عصر توسط یاس نظرات ( ) |

دعا کنید

خیلی

خیلی دعا کنید

 


نوشته شده در سه شنبه 92/11/8ساعت 11:56 عصر توسط یاس نظرات ( ) |

بسم الله

 

شرابی تلخ میخواهم

 

التماس دعا


نوشته شده در چهارشنبه 92/10/25ساعت 4:17 عصر توسط یاس نظرات ( ) |

بسم الله

 وقت هایی که دلم میگییره، غصه دار میشم یا به مشکلی بر میخورم. یکی از کارایی که میکنم اینه که میرم سراغ حاج آقا دولابی و ازش کمک میخوام. یکی از کتابهای صحبتاشون رو باز میکنم و میچرخم توش تا کلید مشکلمو پیدا کنم. این روزا خیلی درگیرم... رفتم سراغش. انقد درگیریم زیاده که حتی نتوستم یه دل سیر بشینم و به صحبتای حاج اقا گوش کنم ولی خب... همون چند خط هم خیلی خوب بود واسم.


 

مقام صبر و رضا

دنیا منزلی است که به ابتلائات پیچیده شده است و کم و زیاد دارد لذا مومنین پیهِ این ابتلائات را به دل می مالند، یعنی صابر میشوند. خداوند نیز آنها را از ان عقبه ها رد میکند. «دار بالبلاء محفوفة» (نهج البلاغه خطبه 226) یعنی انسان را در ابتلائات جُل پیچ کرده اند. ابتلائات خلاف میل بشر است و این تازمانی است که ما به رضایت خدا رضا نشده ایم. وقتی راضی شدیم دیگر برای ما فرقی نمیکند.

آیا ندیده اید که اگر کسی از دیگری راضی بود عیبی در کار او نمیبیند؟ در صورتی که در همه کارهای کسانی که از آنها رضایت ندارد عیب می بیند.

بعضی از اهل دنیا اصلا نمیدانند خدا هست یا نیست، ولی با اوضاع دنیا ساخته اند. اما مومنین غرغرو هستند. یکی میگوید چرا مریض شدم، یکی میگوید وضع مالی ام خراب است و مثل اینها. مثل اینکه خودی ها بیشتر جیغ و داد میکنند.

مومنین حق دارند گله خدا را پیش مومنین ببرند و شکوه کنند.  به نظر می رسد مومنین نطقشان باز است، همه دردِ دلشان را به هم می گویند. مومنین و خوب ها هستند که از خدا گلایه و شکوه دارند، آزادند تا حرفشان را به دیگر مومنین بزنند ولی کفار و اشقیا کاری به کار خدندارند.

اگر ائمه علیهم السلام فرموده اند در زندگی دنیا صابر باشید برای این است که به مقام رضا برسید. چون بعد از مقام صبر، مقام رضاست. باید صبر کرد. زندگی دنیا همیشه همینطور بوده است. اگر هزار سال هم در این دنیا باشید همینطور است.

خدا و پیامبرش صل الله علیه و اله وعده داده اند، آنها راستگو هستند، «الصبر مفتاح الفرج» صبر کلید فرج و گشایش است یعنی چند روزی صبر می کنید آن وقت کلید می اندازید و درِ رضایت خدا باز میشود.

می گفت چند روزی در دنیا صبر کردم تا حضرت رضا علیه السلام را زیارت کردم و به یک معنا، از خدا راضی شدم. ان شاالله همه شما حضرت رضا علیه السلام را زیارت کرده اید. اگر هم کسی حضرت را زیارت نکرده است از خدا که راضی شود حضرت رضا علیه السلام را زیارت کرده است.

 

طوبی محبت-کتاب یک-ص162

 

پ.ن: خیلی واسم دعا کنید. خیلی.


نوشته شده در چهارشنبه 92/10/25ساعت 4:3 عصر توسط یاس نظرات ( ) |

<      1   2   3   4   5   >>   >

Design By : Pichak