شعر - ... یاس ...
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

... یاس ...

بسم الله


تمنای وصال


تاکی به تمنای وصال تو یگانه

اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه



تمنای وصال


ادامه مطلب...

نوشته شده در جمعه 93/2/12ساعت 3:2 عصر توسط یاس نظرات ( ) |

 بسم الله


جانا ز فراق تو، این محنت جان تا کی

 دل در غم عشق تو، رسوای جهان تا کی

 

چون جان و دلم خون شد، در درد فراق تو

بر بوی وصال تو، دل بر سر جان تا کی


عطار نیشابوری


نوشته شده در سه شنبه 93/1/19ساعت 2:6 عصر توسط یاس نظرات ( ) |

هو

مـِـی خواهم و معشوق و زمینی و زمانی

کو باشد و من باشم و اغیار نباشد

سعدی

-----

بعدا نوشت:

      برای رفع ابهام :)

مدتی است کتاب "العبد" ؛ تحلیلی بر سیر و سلوک جامع فقه و عرفان، عبد خدا، محمد تقی بهجت (ره)، را میخوانم.

 " خود میفرماید:

«عاقبت ذکر عجایب و غرایب است؛ اَنَا جَلیسُ مَن ذَکَرَنی. »

یعنی خدا همنشین شخص ذاکر میشود و او که خدا همنشین همیشگی اش است تاب جدایی از معشوقش را ندارد و زبان حالش چنین است که:

مـِـی خواهم و معشوق و زمینی و زمانی

کو باشد و من باشم و اغیار نباشد "

العبد-صص 46و47


نوشته شده در چهارشنبه 92/11/30ساعت 10:12 عصر توسط یاس نظرات ( ) |

بسم الله الرحمن الرحیم


گفت:

ابلاغ شد به من ز بالا

کای طوطی ما سکوت بنما


هرآنچه گفتنی است، گفتی

باید که عمل کنند آنها


کافیست میان جمع بودن

اکنون تو به خلوتی فرود آ


ای اهل ولای پاک طینت

یاران نکوی جلسه ی ما


زیبنده بود مرا، شما را

تسلیم و رضا به حکم مولا


بدرود،. درود من همیشه

بر اهل ولای خوب و والا


شاید برسد دوباره فرمان

بر نطق و بیان، پس از زمان ها



داغون شدم... 


نوشته شده در جمعه 92/11/11ساعت 1:13 عصر توسط یاس نظرات ( ) |

بسم الله

 

شرابی تلخ میخواهم

 

التماس دعا


نوشته شده در چهارشنبه 92/10/25ساعت 4:17 عصر توسط یاس نظرات ( ) |

بسم الله


می دانی؟

 یک وقت هایی باید

 روی یک تکه کاغذ بنویسی

 تـعطیــل است!

و بچسبانی پشت شیشه ی افـکارت


باید به خودت استراحت بدهی

دراز بکشی

دست هایت را زیر سرت بگذاری

به آسمان خیره شوی

و بی خیال ســوت بزنی

در دلـت بخنــدی به تمام افـکاری که

پشت شیشه ی ذهنت صف کشیده اند


آن وقت با خودت بگویـی:

بگذار منتـظـر بمانند!


حسین پناهی


نوشته شده در پنج شنبه 92/7/11ساعت 12:39 عصر توسط یاس نظرات ( ) |

بسم الله


افسوس که عمری پی اغیار دویدیم

از یار بماندیم و به مقصد نرسیدیم


سرمایه ز کف رفت و تجارت ننمودیم

جز حسرت و اندوه متاعی نخریدیم


بس سعی نمودیم که بینیم رخ دوست

جانها به لب آمد رخ دلدار ندیدیم


ما تشنه لب اندر لب دریا متحیر

آبی به جز از خون دل خود نچشیدیم

 

ای بسته به زنجیر تو دلهای محبان

رحمی که در این بادیه بس رنج کشیدیم

 

رخسار تو در پرده نهان است و عیان است

بر هر چه نظر کردیم رخسار تو دیدیم

 

چندان که شب و روز به یاد تو نشستیم

از شام فراقت چه سحرگه ندمیدیم


تا رشته طاعت به تو پیوست نمودیم

هر رشته که به غیر ببستیم بریدیم


شاها به تولای تو در مهد غنودیم

بر یاد لب لعل تو ما شیر مکیدیم


ای حجت حق پرده ز رخسار بر افکن

کز هجر تو ما پیرهن صبر دریدیم

  

ما چشم به راهیم به هر شام و سحرگاه

در راه تو از غیر خیال تو رهیدیم

 

ای دست خدا دست برآور که ز دشمن

بس ظلم بدیدیم و بسی طعنه شنیدیم


شمشیر کجت راست کند قامت دین را

هم قامت ما را که ز هجر تو خمیدیم


شاها ز فقیران درت روی مگردان

بر درگهت افتاده به صد گونه امیدیم


اللهم عجل لولیک الفرج

 

پ.ن1: اللهم عجل لولیک الفرج

پ.ن2: این شعر رو عموی پدرم (عمو کمال) تو کتاب کشکول مرحوم حاج آقا نوشته اند.

""چون خواستم خوشه خود را داخل خرمن کنم و خطی هم از من در این جنگ بیاد کار نماید لذا در یوم دوشنبه 17ع1 برابر پنجم مرداد ماه 1343 بید اقل السادات و الذاکرین قلمی گردید کمال الدین... .""

افسوس که عمری پی اغیار دویدیم


پ.ن3: سرچ کردم! برای این شعر سایتهای مختلف، شاعرای متفاوتی رو ذکر کرده بودند و من آخر نفهمیدم که شاعرش کیه!

 


نوشته شده در جمعه 92/6/29ساعت 10:58 صبح توسط یاس نظرات ( ) |

بسم الله

رازی به میان آر که ما محرم رازیم          بگذر ز سر ناز که ما اهل نیازیم


گل لاله

پ.ن: این شعر هم از اون کتاب مرحوم حاج آقا بود. :)


نوشته شده در چهارشنبه 92/6/27ساعت 9:4 عصر توسط یاس نظرات ( ) |

بسم الله

سی بار بگفتمت که سیب آر مرا          از باغ وصالت دو سه سیب آر مرا 

سی بار بگفتمت نیاوردی سیب          ای کرده خلاف وعده سی بار مرا

سی بار بگفتمت


بر دست گرفتم انار از تو بهـی          گفتم که ز گلرخان عالم تو بهـی

من رنگ بهی دارم و تو بوی بهـی          بیمار تو ام هیچ نگفتی که بهـی

از تو بهی

 

پ.ن: از کشکولِ قدیمیِ دست نوشته ی پدر بزرگ پدرم (مرحوم حاج آقا) که قبلا توی پست عمه ی بابا ازشون گفته بودم.

 

کشکول مرحوم حاج آقا

کشکول مرحوم حاج آقا


نوشته شده در دوشنبه 92/6/25ساعت 10:27 عصر توسط یاس نظرات ( ) |

 

 بسم الله 

باید غبار صحن تو را توتیا کنند

«آنانکه خاک را به نظر کیمیا کنند»

هو هوی باد نیست که پیچیده در رواق

خیل ملائکند رضا یا رضا کنند

بازار عاشقان تو از بس شلوغ شد

ما شاعرت شدیم که ما را سوا کنند

« هرگز نمیرد آنکه دلش» جلد مشهد است

حتی اگر که بال و پرش را جدا کنند

هر کس به مشهد آمد و حاجت گرفت و رفت

او را به درد کربـبـلا مبتلا کنند

دردی عظیم و سخت که آن درد را فقط

با یک نگاه گوشه ی چشمت دوا کنند

از آن حریم قدسی ات آقای مهربان

«آیا شود که گوشه ی چشمی به ما کنند»

سید حسن رستگار

امام رضا علیه السلام

 

پ.ن1: اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی الامامِ التّقی النّقی  و حُجَّتِکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثری الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه کافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلی اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِکَ.

 خدایا  رحمت فرست بر علی بن موسی الرضا امام با تقوا و پاک و حجت تو بر هر که روی زمین است و هر که زیر خاک، رحمت بسیار و تمام با برکت و پیوسته و پیاپی و دنبال هم چنان بهترین رحمتی که بر یکی از اولیائت فرستادی .

پ.ن2: این چند تا شعر هم به نظرم قشنگ بودن، پیشنهاد میکنم بخونید:

به سلیمان برسد از طرف مور سلام (از مجید تال)

یار خراسانی (از مقام معظم رهبری)

آقا گدایت بی قرار است

پ.ن3: اینم یه کتاب خیــــــلی خوب برای کسانی که زائر هستند.---->

ره توشه ی دیدار (آداب و اسرار زیارت اهل بیت علیهم السلام)

پ.ن4: در حرم امام عاشقان، امام مهربانی، امام رضا علیه السلام، نائب الزیاره دوستان هستم، ان شاءالله.


امام رضا علیه السلام


نوشته شده در یکشنبه 92/6/17ساعت 9:22 عصر توسط یاس نظرات ( ) |

   1   2   3      >

Design By : Pichak