حدیث دوست4؛ رمز راه یافتن به محضر اولیای خدا- یکه شناسی در سلوک- - ... یاس ...
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

... یاس ...

بسم الله

(ادامه حدیث) فَدَخَلْتُ مَسْجِدَ الرَّسُولِ ص وَ سَلَّمْتُ عَلَیْهِ ثُمَّ رَجَعْتُ مِنَ الْغَدِ إِلَى الرَّوْضَةِ وَ صَلَّیْتُ فِیهَا رَکْعَتَیْنِ وَ قُلْتُ أَسْأَلُکَ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ أَنْ تَعْطِفَ عَلَیَّ قَلْبَ جَعْفَرٍ وَ تَرْزُقَنِی مِنْ عِلْمِهِ مَا أَهْتَدِی بِهِ إِلَى صِرَاطِکَ الْمُسْتَقِیمِ وَ رَجَعْتُ إِلَى دَارِی مُغْتَمّاً وَ لَمْ أَخْتَلِفْ إِلَى مَالِکِ بْنِ أَنَسٍ لِمَا أُشْرِبَ قَلْبِی مِنْ حُبِّ جَعْفَرٍ.

پس به مسجد پیامبر صل الله علیه و اله و سلم وارد شدم و بر آن حضرت سلام کردم [و بیرون آمدم]. فردای آن روز به روضه بازگشتم و در آن محل دو رکعت نماز گزاردم و عرضه داشتم: یا الله یا الله از تو درخواست میکنم قلب امام جعفر صادق علیه السلام را به من متوجه و متمایل سازی و از علم ایشان آنچه را به وسیله ی آن به صراط مستقیم و راه راست تو هدایت یابم، روزی ام کنی. آنگاه اندوهگین به خانه ام بازگشتم و به خاطر شراب محبت امام صادق علیه السلام که قلبم نوشیده بود، دیگر به نزد مالک بن انس آمد و شد نکردم. (هیچ جا احساس آرامش نمی کردم و رغبت نداشتم به جای دیگری بروم.)

حدیث دوست

رمز راه یافتن به محضر اولیای خدا

از این عبارت حدیث می توان آموخت که اگر میخواهید به محضر ولی خدا راه پیدا کنید و او شما را بپذیرد، راهش این است که از خود خدا بخواهید قلب او را متوجه شما کند و کاری کند که شما را بپذیرد. اولیای خدا به امر حضرت حق عمل می کنند و از خود خواست و اراده ای ندارند؛ کسی را که خدا امر کند می پذیرند و کسی را که دستور دهد، رد می کنند. بنابراین به جای اصرار و لجاجت ورزیدن و فشار وارد آوردن به آنها، باید از خدا خواست راه را برای بهره بردن از آنان بگشاید.

یکه شناسی در سلوک

انسان در سلوک نباید پرسه زن و هرجایی باشد. بلکه باید یک جا سر بسپارد. در سلوکِ سالک الی الله، در هر زمان، تنها یک محور باید وجود داشته باشد.

اگر سالک هم زمان تحت تربیت چند مربی باشد، گرچه ممکن است همگی آنها اشخاص برجسته و بزرگی باشند، اما سالک به ثمر نمی رسد. زیرا هر کدام از آنها روشی خاص خود دارد و تداخل روش ها چه بسا مشکلاتی به بار آورد.

اگر سالک به عارفان دیگر مراجعه می کند، باید صرفا در این حد باشد که آنها انسان هایی مومن و دوست داشتی و والا هستند که می توان از مجالست و محضر و مواعظ آنها بهره گرفت، نه اینکه آنها محور سیر و حرکت عرفانی و معنوی او قرار گیرند.

محبت رمز تعالی بخشی و تعالی یابی

در تعلیم تربیت، محبّتِ شاگرد نسبت به استاد و علاقه ی متربّی به مربّی، یک اصل است و بدون آن، نه تعلیم سود می بخشد و نه تربیت ثمر می دهد. دانش آموز و دانشجو درسی را دوست دارد و خوب فرا می گیرد که به معلّم و استاد آن درس علاقه و عشق داشته باشد. در سیر و سلوک هم این اصل حاکم و جاری است. سالک اگر به انسان کاملی دل بسپرد و در جاذبه ی محبت او قرار گیرد، در اثر این دل سپردگی و محبت، کمالات آن انسان کامل به او منتقل و در او ظاهر می گردد و مواعظ و دستوراتش به عمق جان او می نشیند و مبدا تحول او می شود.

عنوان بصری گفت: مهر امام صادق علیه السلام چنان بر دل و جان من نشست که محبت هر کس دیگر که  قبلا او را دوست داشتم، مثل مالک بن انس که سال ها دلداده و سرسپرده ی او بودم و به مجلس درس او می رفتم، همه از دلم بیرون رفت.

منبع: حدیث دوست، رهنمودها و دستورالعمل های سلوکی امام صادق علیه السلام به عنوان بصری، مهدی طیب، ص34تا38

-----

پ.ن: برای خواندن پست های قبلی به آرشیو حدیث دوست مراجعه کنید.


نوشته شده در دوشنبه 92/2/30ساعت 3:54 عصر توسط یاس نظرات ( ) |


Design By : Pichak