در فراق یاس کبود... - ... یاس ...
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

... یاس ...

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها بعدد ما احاط به علمک

در پیشاروی روز بسیار بزرگ و سنگینی قرار داریم. 95 روز از شهادت رسول گرامی اسلام بیشتر نگذشته که داغ سنگین شهادت تنها یادگار رسول الله؛ فاطمه الزهرا، صدیقه کبری سلام الله علیها بر قلوب اهل بیت و دوستداران اهل بیت نشست.

نقل های دیگر 75 روز و مدت کوتاه تر 40 روز بعد از شهادت پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله هم نقل شده است. و اهل سنت که خواستند خیلی بین شهادت پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم و حضرت زهرا سلام الله علیها فاصله بیاندازند گفتند 6 ماه بوده است.

برای زمان شهادت حضرت هم دو نقل وجود دارد. یکی بین اقامه نماز ظهر و عصر و نقل دیگر بین نماز مغرب و عشا.


 

عرب هم در زمان دیدار و هم در زمان خداحافظی سلام میکنید

و حال سلام به معنای دوم به مادرمان چقــــــدر معنا دارد...

السلام علیک یا فاطمه الزهرا ...

 

 

وداعی با حضرت؛ دور از هر نوع تکلف و تصنع ادبی: 

« السلام علیک یا فاطمه الزهرا...

سلام بر تو ای فاطمه...

سلام بر تو که با یک چهله نشینیِ پیامبر صل الله و علیه و اله و سلم و  خدیجه کبری سلام الله علیها و با افطار میوه بهشتی نطفه تو در این عالم منقعد شد...

سلام بر تو که تولدت از مادر با دستیاری چهار بانوی بزرگ بهشتی، ساره و کلثوم و مریم و آسیه؛ و با کمک حوریان بهشتی صورت گرفت...

سلام بر تو که در پنج سالگی مادر را از دست دادی؛ اما خود مادرِ پدر شدی و غم خوار و حافظ و حامی او گشتی...

سلام بر تو که در 9 سالگی با مهریه ای که از فروش زره علی علیه السلام فراهم شد؛ به کابین او در آمدی و خود تا پایان عمر محافظت از علی را به عهده گرفتی...

سلام بر تو که در شب عروسی خود، جامه نو خویش را به سائل بخشیدی و با جامه کهنه به خانه شوهر رفتی...

سلام بر تو که کار خانه ات را با فضه ی خادمه به تساوی تقسیم کردی، تا هر کدام یک روز در میان کار کنید...

سلام بر تو که دستاس دستانت را خون آلود می ساخت و بند مشک آب بر گُرده و سینه ات خط کبودی بر جای گذارده بود...

سلام بر تو که رسول خدا تو را پاره ی تن و میوه ی دل و جان خویش نامید؛ و سرور بانوان تاریخ آفرینش خواند؛ و رضایت و سخط و خشنودی و خشم و محبت و عداوت و آزار و اذیت تو را رضایت و سخط و خشنودی و خشم و محبت و عداوت و آزار و اذیت خویش معرفی نمود...

سلام بر تو که در 18 سالگی و در حالی که به پنچمین فرزندت محسن، باردار بودی پدرت پیامبر را از دست دادی و مردم مدینه به جای تسلیت به خانه ات هجوم آوردند و درِ خانه را به آتش کشیدند و در نیم سوخته را با لگد شکستند و استخوان سینه ات را بین در و دیوار شکستند و با تازیانه بر تو حمله آوردند و با ضربات لگد فرزندت را به شهادت رساندند...

سلام بر تو که با پهلوی شکسته و فرزند سقط شده، برای نجات علی برخواستی و کشان کشان در کوچه خود را به آن رساندی و مانع بردن او شدی؛ ولی ضربات قلاف شمشیرِ قنفذ دستت را از علی جدا ساخت و بر زمین افتادی و آنگاه هرکس با هرچه در دست داشت بر تو هجوم آورد و تو را زیر ضربات خود گرفت...

سلام بر تو که به محض رهایی از دست مهاجمان، خود را به مسجد رساندی و تهدید کردی که اگر از علی دست برندارند نفرین میکنی و با این تهدید، ستون های مسجد از جا کنده شد و مدینه به لرزه درآمد و تنها به خواهش علی از نفرین کردن منصرف شدی...

سلام بر تو که با تنی رنجور و دلی خون و پهلویی شکسته، 40 شب همراه با علی و حَسَنِین به درِ خانه ی مهاجر و انصار رفتی و ماجرای غدیر و بیعتشان با علی را بازگو کردی و برای یاری علی از آنان کمک خواستی و بی پاسخ  و مایوس برگشتی...

سلام بر تو که در  مسجد پیامبر خطبه خواندی و کودتاچیان سقیفه را رسوا ساختی و از انصار یاری طلبیدی اما پاسخی دریافت نکردی و غریب و مظلوم مورد بدترین و بی شرمانه ترین توهین های خلیفه قرار گرفتی...

سلام بر تو که به جُرم حق طلبی و دفاع از علی صورتت با سیلیِ شقی ترین خلق خدا سیاه شد و مدهوش در کوچه بر زمین افتادی...

سلام بر تو که اهل مدینه حتی گریستن تو را تحمل نکردند و ناگزیر هر روز صبح همراه با حَسَنِین به بیرون مدینه و آن سوی بقیع  میرفتی و در بین الاحزانی که علی برایت تدارک دید تا شام اشک میریختی...

سلام بر تو که علی با شنیدن خبر رحلتت در مسجد بی هوش شد و با صورت بر زمین افتاد و پس از به هوش آمدن در فاصله ی مسجد تا خانه بارها بر زمین افتاد و با "یا فاطمه" گفتن دست به زانو گرفت و برخاست...

سلام بر تو که به خواهش علی، جان به پیکرت بازگشت و آنگاه هر دو بر غربت و مظلومیت یکدیگر و در غم جدایی از هم، با هم گریستید...

سلام بر تو که با دست مجروح به سختی اشک های علی را از گونه اش پاک میکردی و به صورت خود میکشیدی و میگفتی پدرم پیامبر فرمود: «اشک مظلوم آتش غضب الهی را فرو مینشاند.»  و علی! من از تو مظلوم تر کسی را نمی شناسم...

سلام بر تو که در غربت جان سپردی و در شب غسل داده شدی و کفن پوشیدی و غریبانه به خاک سپرده شدی...

سلام بر تو که به هنگام غسل دادنت، دست علی به بازوی متورمت رسید و از عمق جان ناله ای کشید و سر به دیوار نهاد و با صدای بلند گریست...

سلام بر تو که در وداع آخرینِ فرزندانت با پیکر بی جانِ تو فرشتگانِ آسمان به خروش آمدند و ملکوت هستی متلاطم گشت...

سلام بر تو که پس از دفنت علی دستهای خود را بر هم زد و دامان پیراهن عربی خود را تکان داد؛ یعنی، همه هستی ام از دستم رفت...

سلام بر تو که علی آرزو کرد که جانش همراه ناله اش از سینه اش بیرون می آمد و پس از تو دیگر زنده نمیماند...

سلام بر تو و غربت و مظلومیتت...

سلم بر تو و پدر و همسر و فرزندانت...

و نفرین بر قاتلان و ستمگران و غاصبان حقت...

و نفرین بر تماشاچیان ساکتی که سکوت و بی عملی شان به کودتاچیان بی دین و منافق و جنایت کار سقیقه جرئت چنین جسارت عظیمی را بخشید.»

 

السَّلامُ عَلَیکِ یا مُمْتَحَنَهُ امْتَحَنَکِ اللَّهُ الَّذِی خَلَقَکِ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَکِ فَوَجَدَکِ لِمَا امْتَحَنَکِ صَابِرَهً و رَحمتُ اللهِ وَ بَرَکاتُه

 

مادرم


شهادت صدیقه کبری فاطمه زهرا صلوات الله علیها را به محضر فرزند برومند آن بزرگوار حضرت بقیه الله الاعظم ارواحنا لتراب مقدمه فداه، به حضور پیغمبر خاتم پدر بزرگوار فاطمه سلام الله علیها، به محضر امیرالمومنین شوی بزرگوار زهرای مرضیه، به پیشگاه حَسَنین و زِینَبِین علیهم السلام فرزندان آن بزرگوار، به سُلاله معصوم فاطمه زهرا سلام الله، ائمه طاهرین صلوات علیهم اجمعین و به همه ی دلدادگان آستان فاطمی و سرسپردگان و ارادتمندان آن بزرگوار تسلیت عرض میکنم.

امیدوارم خدای متعال با تعجیل در صدور امر فرج فرزند بزرگوار آن حضرت و گرفته شدن انتقام خون به ناحق ریخته شده ی فاطمه زهرا سلام الله علیها  و فرزند معصومِ مظلومِ او محسن و ائمه طاهرین علیهم السلام، ان شاالله مرهمی برقلوب شیعانِ آن بزرگوار بنهد و اندکی از بار این داغ کم بشود و دیدن دولت کریمه حضرت بقیه الله اعظم و شادی آن دیدار بتواند غم سنگین شهادت حضرت فاطمه سلام الله علیها را بر آنها تسلی ببخشد.»

 

اهل ولاء


نوشته شده در چهارشنبه 93/1/13ساعت 1:24 عصر توسط یاس نظرات ( ) |


Design By : Pichak